چگونه لندو به سوی افتخار شتافت؛ مربیان ذهن، دانش، و حذف اشتباهات… نوشتهٔ جاناتان مکایووی از ابوظبی
به گزارش هفت ورزشی، اسکار پیاستری قطعا از نوریس گزینه ای مناسب تر برای قهرمانی فرمول یک بود اما تجربه لازم برای تحمل فشار پیشتازی را نداشت و وقتی ستاره او رو به افول گذاشت، هم تیمی اش نوریس از سکوی افتخار بالا رفت.
فرمول یک با قهرمانی نوریس تمام شد و جاناتان مکایووی که از نزدیک شاهد این قهرمانی بود گزارش جذابی درباره موفقیت راننده 26 ساله مک لارن نوشت.
این گزارش را حتما بخوانید؛
لندو نوریس شب گذشته، با کلاهی پاپایاییرنگ که واژهٔ «قهرمان» بر آن نقش بسته بود، لبخند بر لب نشسته بود. اعتراف کرد که همیشه باور نداشته رسیدن به این دستاورد ممکن باشد؛ که خودش هم گاهی در تواناییاش تردید کرده است، درست همانگونه که ما ناظران نیز در او تردید داشتیم.سفرش به سوی پیروزی در ابوظبی، سفری طولانی بود؛ از آن تپهٔ شنیِ بادخیز در زاندفورت هلند، در واپسین روز ماه اوت، آنجا که با ۳۴ امتیاز اختلاف از صدر جدول عقب مانده بود و نقصی در سیستم هیدرولیک، به ظاهر آرزوهایش برای قهرمانی را به خاک سپرده بود. آن روز، نمیشد برای او دلسوزی نکرد.
نگرانیهایم دربارهٔ جدیت او بهعنوان قهرمان آیندهٔ جهان از فصل گذشته در ذهنم شکل گرفت؛ آن هنگام که در آغاز مسابقات، زیر فشار شدید و عضلانیِ مکس فرستاپن، بارها در استارتها دچار اشتباه شد. من، برخلاف اکثریت، این دیدگاه را داشتم که اگر جای ماشینهای این دو راننده عوض میشد، باز هم این فرستاپن بود که قهرمان میشد و این دیدگاه، گرچه نه بیطرفانه، از سوی یک شاهد متخصص دیگر نیز تأیید شد: آقای م. ا. فرشتاپن (پدر مکس).
به همین دلیل بود که در پیشبینیهای ابتدای فصل ۲۰۲۵، فرشتاپن را مدعی اصلی قهرمانی در نظر گرفتم، نه نوریس؛ بیآنکه تصور کنم ردبول او فصل را اینچنین نا مطمئن آغاز خواهد کرد.هرچند ماشینش اندکی کندتر از مکلارن بود، تصور پر کردن این فاصله توسط فرشتاپن کار دشواری نبود.تقریباً همینگونه هم شد؛ اما در نهایت فقط دو امتیاز بود که شب گذشته آنها را از هم جدا کرد، و دقیقاً همین غلبه بر اشتباهات آغاز فصل است که نوریس را شایستهٔ عنوان قهرمانی میسازد.
این دستاورد را در پرفشارترین و عمومیترین دوران زندگیاش و طی ۲۴ مسابقه در ۲۱ کشور به دست آورد. این عنوان، جامی است که به شکلی موذیانه دشوار است، حتی برای کسی که بیتردید بهاندازهٔ نوریس سریع است.البته، هنوز نیاز به موفقیتهای بیشتری دارد تا نامش در فهرست جاودانگان فرمول یک جای گیرد، اما همین حالا نیز چه افتخاری است که او به جمع تنها یازده بریتانیایی پیوسته که بزرگترین جایزهٔ مسابقات اتومبیلرانی را کسب کردهاند. و همانطور که میگویند، نخستین قهرمانی همیشه شیرینترین است.
در کنفرانس خبری قهرمانان، جایی که در لحظهای از شدت آدرنالین دستانش میلرزید، نوریس پذیرفت که اشتباهاتی مرتکب شده است. اذعان کرد که رانندهای به اندازهٔ برخی دیگر، از جمله فرشتاپن، تهاجمی نیست؛ اما خوشحال بود که این مسیر را به سبک خود پیموده است.
اما بیایید ببینیم چرا تردیدها همچنان وجود داشت. او گاهی کاری خارقالعاده انجام میداد و تو فکر میکردی بالاخره به راه افتاده است. اما بعد، بوم! یک ناامیدی. یک شکست. و باز آن نالهٔ آشنا: «اوه نه، لندو!»نخستین نمونه از این دست، در ابتدای فصل پدیدار شد. در ماشینی سریع (ماشینی که جرج راسل پیشبینی کرده بود میتواند تمام مسابقات فصل را ببرد)، نوریس مسابقهٔ افتتاحیه، بارانی و طوفانیِ استرالیا را پیروز شد. آغازِ جهش؟ نه.
شش مسابقه بدون برد.
در این میان، در مرحلهٔ تعیین خط عربستان سعودی تصادف کرد. خودش را «احمق لعنتی» خواند. در آن مسابقه از ردهٔ دهم استارت زد و چهارم شد، اما صدر جدول قهرمانی را برای نخستین بار به همتیمیاش، اسکار پیاسـتری واگذار کرد؛ کسی که این برتری را به مدت ۱۸۹ روز حفظ کرد.سپس خورشید دوباره برای نوریس طلوع کرد؛ با پیروزی در موناکو. اما در کانادا با پیاسـتری تصادف کرد. لحظهٔ برجستهٔ دیگر، پیروزی در برابر هواداران بریتانیاییاش در سیلوراستون بود.و آن شکست در هلند، ضربهای تلخ بود، بیآنکه تقصیری متوجه او باشد. آیا میتوانست بازگردد؟
در مراحل آغازین و میانی فصل، گویی فشار او را خفه کرده بود.
جلسات اختصاصیاش با رسانههای بریتانیایی، هر هفته پنجشنبهها در هر پیست برگزار میشد. مشهود بود که این دیدارها دیگر گرمی و ثمربخشی گذشته را نداشت. او بیحوصله بود، با واتساپ ور میرفت یا بیشتر حواسش به بازی گلف در تلفنش بود تا به مصاحبه. در مکلارن نگران حال و هوای او بودند؛ فکر میکردند خسته و دلزده است و خلاصه اینکه در بهترین وضعیت ذهنی برای قهرمانی نیست.
با این حال، به حق باید گفت که برای بهبود وضعیت خود گامهایی برداشت. گرچه هرگز جزئیاتش را بازگو نکرده، اما از کمک روانشناسی بهره برده بود. شب گذشته اشاره کرد که حلقهٔ اطرافش را گسترش داده و از خانواده، دوستان و «مربیان» خود تشکر کرد.
توصیهٔ آنها این بود که به بدگوییهای دیوانهوار فضای مجازی توجه نکند و درگیر نظرات دیگران نشود. «مردم میتوانند هرچه میخواهند بگویند» از جمله عبارتهای محبوب نوریس بود، گرچه آشکار بود که در ژرفای وجودش نسبت به انتقادها حساس است.
کمکم شخصیت استوارتری پیدا کرد و در بزنگاه پایانی فصل، دوباره ریتم و فرم خود را یافت؛ بهویژه با پیروزیهایش در مکزیک و برزیل، در حالی که فرم پیاسـتری رو به افول گذاشته بود.
مگر نه اینکه پیاسـتری قرار بود همان چهرهٔ خونسرد و بینقص و مرموز باشد؟ فرم درخشان او در ابتدای فصل همین را نشان میداد. اما شاید طولانی بودن فصل، با تمام فشارهایش، این استرالیایی جوان را فرسوده کرد؛ در حالی که میکوشید با فشارِ طولانیمدتِ پیشتازی در جدول کنار بیاید.
او تنها ۲۴ سال دارد، در حالی که نوریس ۲۶ ساله است و این هفتمین فصل او بود. مرد باتجربهٔ ما بالاخره باید بلوغ و استحکامی را که در این سالها اندوخته بود، نشان میداد. این فصل شاید نقطهٔ اوج یا سقوط در سرنوشت حرفهایاش بود؛ شکستی در رقابت که شاید هرگز نتوان از آن عبور کرد.
و چگونه در واپسین لحظات پرتنش عمل کرد؟ قدرتمندانه، و در عین حال آزمودهشده. فرشتاپن در ماشینی که حالا به لطف کفپوش جدیدی که در مونزا معرفی شده و داونفورس بیشتری فراهم میکرد، بسیار رقابتیتر شده بود، نفسبهنفس او را تعقیب میکرد.
در این هفتههای پایانی، مکلارن هم مسیر را برای او فرش قرمز نکرد. او و پیاسـتری در لاسوگاس، به دلیل استفاده از اسلایدینگپِلَنگی اندکی باریکتر از حد مجاز، از مسابقه حذف شدند. نوریس در آن مسابقه دوم شده بود و اگر حذف نمیشد، با قهرمانی تضمینشده وارد ابوظبی میشد. سپس اشتباه استراتژیک در قطر، بر اضطرابها افزود.
نظر خودش دربارهٔ فصلش چیست؟ «نیمهٔ اول فصل اصلاً چشمگیر نبود، اشتباهاتی داشتم، قضاوتهای بدی کردم.» او شب گذشته این را گفت، در حالی که از قوطی نوشیدنیای مینوشید که ظاهراً «قویتر» از معمول بود.
«اما نحوهای که موفق شدم همهٔ اینها را تغییر بدهم، باعث افتخار من است؛ اینکه خودم را خلافِ تصور قبلیام ثابت کردم، خوشحالم میکند.»
آری، در نهایت، او اعصابش را حفظ کرد و پس از تمام آنچه از سر گذرانده، چه کسی میتواند بگوید لندو نوریس شایستهٔ این افتخار نیست؟

بدون دیدگاه