دیدیه دشان ۴۸ ساعت پراسترس اما امیدوارکننده را از فرودگاه پاریس تا سالن قرعهکشی واشنگتن پشت سر گذاشت؛ سفری که او را از برف پایتخت آمریکا، امنیت ویژه ترامپ و گفتوگو با اسطورهها گذراند تا در نهایت با لبخندی منقبض، قرعهای سخت ولی جغرافیایی مطلوب برای فرانسه رقم بخورد.
به گزارش هفت ورزشی، قرعهکشی جام جهانی ۲۰۲۶ برای دیدیه دشان، صرفاً مراسمی رسمی نبود؛ آغاز یک نبرد تازه بود. سرمربی باتجربه فرانسه، که بیش از یک دهه با آبیها زندگی کرده، این بار از روآسی تا کندی سنتر واشنگتن را با همان انرژی روز نخست طی کرد، بیآنکه درگیر نوستالژی شود. ۴۸ ساعتی که با خیال پرواز، مذاکرات برای یافتن محل اقامت، شام نیمهکاره در حضور تیمهای امنیتی ترامپ، برف سرد واشنگتن، تعریفهای غیرمنتظره رگراگی و نگرانی درباره قرعه گذشت. سرانجام، وقتی گویها چرخیدند و فرانسه در ساحل شرقی آرام گرفت، لبخند دشان نه از شادی مطلق، که از احتیاط بود؛ سنگال، نروژ و احتمال بولیوی یعنی هیچ هدیهای در کار نیست. این شروع مسیر است؛ مسیری که شاید آخرین نبرد او نباشد، همانطور که خودش با شیطنت میگوید: «چه کسی گفته این آخرینِ من است؟»
با این مقدمه، گزارش رسانه فرانسوی از حضور دشان در قرعه کشی را بخوانید:
روایت چهل و هشت ساعتی که سرمربی تیم ملی فرانسه، از پرواز از «روآسی» تا حضور در منطقه مصاحبهٔ «کندی سنتر» واشنگتن، پشت سر گذاشت.
قرعهکشی همیشه قلمروی او بوده. این یکی، آخرین قرعهکشی دشان در مقام سرمربی فرانسه است، اما… روز پنجشنبه ۴ دسامبر، دیدیه دشان با همان اشتیاق روز نخست، آماده است تا دوباره از اقیانوس اطلس بگذرد. اشتیاقی که مثل سایه همراهش است، بدون حتی ذرهای نوستالژی. او میداند که جام جهانی همینجا شروع میشود، همان لحظهای که نام فرانسه از گوی بیرون میآید و منطقه برگزاری بازیها مشخص میشود. و اگرچه دوست ندارد مدام از «شانس»اش بشنود، «دِ دِ» بدش نمیآید این شانس کمی دیگر هم دوام بیاورد، برای تابستان آینده. یک سال قبل، جام جهانی باشگاهها را از نزدیک دیده و فهمیده بود شمال آمریکا در تیر و مرداد چقدر گرم و شرجی است. برای کسی که از ۲۰۱۲ روی نیمکت فرانسه نشسته و اکنون قدیمیترین سرمربی میان تیمهای ملی محسوب میشود، این قدمگذاشتن در ناشناخته چندان با طبیعتش سازگار نیست. اما جملهای که پیش از پرواز تکرار میکند روشن است: «هماهنگ میشویم.»
دشان در سالن کوچکی در ترمینال 2E فرودگاه «شارل دوگل» آرام نشسته. کمی قبل از آن با پروازی از نیس رسیده بود. گی استفان، دستیار قدیمیاش، که دو روز است در پاریس است، خیلی زود پیدایش میشود. چند قدم آنطرفتر، رودی گارسیا و ولید رگراگی مشغول گفتوگو هستند. هنگام نزدیک شدن به در خروج، سرمربیان بلژیک و مراکش، خوشحال مثل کودکانی که برای نخستین بار به قرعهکشی میروند، اما نه چندان مشتاق روبهرو شدن با هم در ماه ژوئن، از سالهای مشترکشان در «کُربی اسون» میگویند.
گارسیا با خنده میگوید: «اگر همان روزها در زمین کوچک آلبر مرسیه کسی به ما میگفت بیست سال بعد با هم در قرعهکشی جام جهانی خواهیم بود…»
دشان چهارمین قرعهکشی جام جهانیاش را تجربه میکند، تازه یوروها را حساب نکردهایم. با این همه، او هم خوشحال و آرام است. زودتر از خیلیها سوار میشود و ردیفی درست پشت سر خاویر زانتی و همسرش برمیدارد. زانتی یکی از مهمانان فیفاست، درست مثل آلساندرو دلپیرو که جلوی هواپیما نشسته. کمکم گارسیا، رگراگی، اِمرس فائه و پاپه تیاو هم سوار میشوند. رگراگی با دیدن این جمع شوخی میکند: «خب، همه اینجان. قرعه را همینجا انجام بدهیم!» اما قرار است کمی بیشتر صبر کنند.
انتظار طولانی مانع گپوگفت نمیشود. استفان با تیاو حرف میزند، همان کسی که خودش زمانی مربیاش بوده. دشان با زانتی و دلپیرو ایتالیایی حرف میزند. سپس با «فیلیپ دیالو» که تازه سوار شده خوش و بش میکند. پرواز تأخیر دارد، گفتوگوها ادامه پیدا میکند. اعضای کادر فنی، نگرانی درباره محل اقامت احتمالی در آمریکا را با رئیس فدراسیون در میان میگذارند. دشان امیدوار است دیالو متحد جدیتری در این مسیر باشد.
فعلاً تنها یک هتل در نیویورک تقریبا تمام معیارهای لازم را دارد. اما شرط مهم این است که فرانسه در گروهی قرار گیرد که بازیهایش همان حوالی برگزار شود. البته کادر فنی، نیمنگاهی هم به گروه G دارد، چون تیم سید اول آنجا در لسآنجلس، سیاتل و ونکوور بازی خواهد کرد، جایی که هوایش در ژوئن مطبوعتر است. استفان توضیح میدهد: «اگر آنجا بیفتیم، پایگاه باید نزدیک سیاتل باشد.»
دشان با لحنی آرام و کمی تقدیری میگوید: «به هر حال، بازیهای ما ظهر یا سه بعدازظهر برگزار میشود»، تا زمان پخش برای فرانسه مناسب باشد. اختلاف ساعت با شرق شش ساعت است، با غرب نه ساعت. و واقعاً ۳ بعدازظهر ونکوور کجا و ظهرِ دالاس یا هیوستون کجا.
بهمحض رسیدن به واشنگتن و گذاشتن چمدانها در هتل رزرو شده توسط فیفا، باید به شام رسمی فیفا در کندی سنتر بروند. تنها دو ساعت بعد، ناگهان تیمهای امنیتی ترامپ وارد میشوند و همه باید سریع خارج شوند.
هیئت فرانسه به هتل آستوریا، محل اختصاصی فیفا، میرود و به مارسل دِسایی، وینسنت کاندلا، کریستین کارمبو و یوری ژورکائف میپیوندد. دیدارها گرم و صمیمی است اما طولانی نمیشود. دشان حوالی ۱۱:۳۰ شب (۵:۳۰ صبح بهوقت پاریس) به هتل خودش برمیگردد. و مثل همیشه، با اختلاف ساعت هم کنار میآید. ساعت ۷ صبح بیدار است و ۸:۳۰ در لابی قدم میزند.
برف روی پایتخت نشسته، اما حال دشان خوب است. رودی فولر را دوباره میبیند که با ناگلسمان صبحانه میخورد. دشان، همراه با استفان و دیالو، یک مافین را در چند ثانیه تمام میکند. استفان خندهکنان میگوید: «حالا گرسنه شد!»
کمی بعد فابیو کاناوارو میآید و سلام میکند. رگراگی هم به دیالو میگوید: «شما یک مربی فوقالعاده دارید. بعدها میفهمید. البته امیدوارم نه، ولی خب، بهترین است.»
دشان به شوخی میگوید: «بهخدا پولش را ندادم!»
جو دوستانه است. محمد سنحاجی، مسئول امنیت، که تقریباً همه را میشناسد، مراقب است هیچچیز از پروتکل خارج نشود.
قرعهکشی و لبخندی کمی منقبض
حرکت بهسوی مراسم قرار است ساعت ۹:۳۵ شروع شود، اما هنوز ۸۰ نفر باید منتقل شوند. دشان کمی در برف قدم میزند و میداند بعداً باید ساعتها در سالن بنشیند، مخصوصاً آن ساعت اول که معمولاً کُند و بیهیجان است.
اما او همچنان پرانرژی است.
در تعیین منطقه، بخت با او یار بود. فرانسه در گروه I افتاد، با بازیهایی در ساحل شرقی، جایی که اختلاف ساعت کمتر است و مهمتر اینکه هتلی در همان حوالی پیدا شده که معیارهای تیم را برآورده میکند.
اما در تعیین حریفان، شانس چندان همراه نبود.
سنگال لبخند را کمی کمرنگ کرد. نروژ، سختترین تیم گلدان سوم، که نمایندگانش درست پشت سر او نشسته بودند، وضعیت را سختتر کرد. دشان میخندید، اما خندهای منقبض، نشان از سردرگمی درباره روند قرعهکشی؛ چون ازبکستان ابتدا بیرون آمد ولی سپس در گروه پرتغال قرار گرفت.
سنگال و نروژ هیچکدام هدیه نیستند. و اگر بولیوی از پلیآف بالا بیاید، حتی سختتر.
دشان، یکی از آخرین مربیانی که شب گذشته در میکسزون کندی سنتر ظاهر شد، از همین حالا به ادامه مسیر فکر میکند. خیلیها امشب یا فردا برمیگردند، اما او و استفان چند روز دیگر در آمریکای شمالی میمانند. «کار هنوز زیاد است.»
او همراه با سیریل موئن، سنحاجی، رافائل ریمون و فیلیپ بروشریو، که یک هفته پیش رسیدهاند، دوباره کمپها را در شرق امریکا بررسی میکند تا بهترین را انتخاب کند.
برای اینکه آخرین قرعهکشیاش را بیشتر مزهمزه کند؟ دشان میخندد:
«چه کسی گفته این آخرینِ من است؟»
بدون دیدگاه