سرمربی اسبق تیم ملی در واکنش به حواشی اخیر فوتبال ایران و دیدار حذفی تراکتور و پرسپولیس می گوید:” من هم زمان بازی شیطنت داشتم اما وقتی مربی شدم تغییر رویه دادم و…”
به گزارش هفت ورزشی، این روزها سوژه داغ رسانه های ورزشی و حتی غیر ورزشی دیدار حساس و نفسگیر تراکتور و پرسپولیس در مرحله یک شانزدهم نهایی بوده است.
کُری خوانی های عجیب بازیکنان دو تیم پس از نواختن پنالتی و همچنین توهین و فحاشی به کریم باقری اسطوره فوتبال ایران و تبریز که واکنش هایی را به دنبال داشت.
از قبل می دانستم محمد مایلی کهن چقدر کریم باقری را دوست دارد و با همین ذهنیت با سرمربی اسبق تیم ملی تماس گرفتم اما بحث به گذشته ها، جام ملت های 1996 آسیا، امیر قلعه نویی و احمد نوراللهی و… کشیده شد.
محمد مایلی کهن مرد رُک و بدون تعارف فوتبال ایران در این گفت و گوی تلفنی با صبر و شکیبایی پاسخگوی سووالات مختلف و متنوع ما شد که خواندن آن خالی از لطف نیست؛
بدون هیچ مقدمه ای می خواهیم نظر شما را درباره حواشی بازی حذفی اخیر تراکتور و پرسپولیس در جام حذفی بدانیم؟
من از رفتار بازیکنان دو تیم حین بازی خوشحال بودم ضمن آن که مسابقه بسیار جاندار و هیجان انگیزی هم بود. ندیدم تماشاگران چیزی داخل زمین پرتاب کنند یا حاشیه ای به وجود بیاورند و تنش و دعوایی هم نبود. ضربات پنالتی هم خیلی خوب و نفسگیر بود و شاید هم تلویزیون ما سانسور کرده بود؟!
منظور ما فحاشی و توهین برخی تماشاگران تبریزی به کریم باقری بود.
تلویزیون که صدا را بسته بود اما بعدا فیلم این توهین ها منتشر شد که اصلا قشنگ نبود. آقا کریم واقعا آقا کریم است و باید حرمتش همیشه حفظ شود. منهای این مطلب شاهد یک بازی بسیار خوب بودیم و اتفاقا خوشحال شدم با حضور تماشاگر هم برگزار شد چون معتقدم فوتبال بدون تماشاگر در ورزشگاه خالی مفهومی ندارد.
زمانی که سرمربی تیم ملی بودید و کریم باقری هم شاگرد شما بود او را آقا کریم صدا می زدید؟
من همه بازیکنانم را آقا صدا می زدم. آقای باقری، آقای مهدوی کیا، آقای سعداوی و آقای نکیسا و … سعی می کردم به همه این عزیزان احترام بگذارم.
شما از بازی خوب و جاندار حذفی گفتید در حالی که شاهد کری خوانی شدید بازیکنان دو تیم هنگام ضربات پنالتی بودیم؟
ببینید من قبلا هم گفته ام که زمان بازی، شیطنت می کردم و فوتبالیست آرامی نبودم. کارت می گرفتم، دعوا می کردم و اخراج می شدم اما وقتی مربی شدم تغییر رویه داده و حتی اجازه نمی دادم بازیکنانم به سمت داور بروند. به هر حال سرمربی تیم خیلی می تواند در کنترل بازیکنان نقش داشته باشد.
می شود مصداقی بگویید؟
اتفاقا یک نمونه ملی را برای شما بازگو می کنم. در جام ملت های 1996 آسیا ما دو مرتبه با تیم ملی عربستان بازی کردیم. بار اول را 3 برصفر بردیم و بار دوم اما کار به ضربات پنالتی کشیده شد و در شرایطی که شایسته شکست نبودیم، بازی را واگذار کردیم. مشکل داوری هم شاید بود ولی بعد از آخرین پنالتی به بازیکنانم گفتم بروید به عربستانی ها تبریک بگویید درحالی که از لحاظ سیاسی هم روابط ما بد بود. بچه ها خیلی ناراحت بودند و در رختکن همه دسته جمعی اشک ریختیم و گریه کردیم ولی اخلاق را نباختیم و به تیم برنده تبریک هم گفتیم. همان اقدام شاید سبب آن شد که 3 بازیکن ما به تیم منتخب جام راه پیدا کنند. علی دایی کفش طلا گرفت و خداداد عزیزی هم بهترین بازیکن مسابقات و مرد سال آسیا شد در حالی که ما سوم شده بودیم. جام اخلاق هم به تیم ملی ایران رسید.
نیما نکیسا در مصاحبه ای چند سال پیش مدعی شد احمدرضا عابدزاده در جام ملت های 1996 آسیا مصدوم نبوده و او به خاطر شایستگی اش فیکس شده و می توانید از محمد مایلی کهن بپرسید. واقعا عابدزاده مصدوم بود یا نه؟
مصدومیت آنچنانی نه اما یکی از انگشتان دستش آسیب دیده بود و اتفاقا با هم به بیمارستان رفتیم.
اینکه نیما نکیسا با 20، 21 سال سن فیکس تیم ملی شود و احمدرضا عابدزاده با آن اسم و رسم نیمکت نشین شود چگونه تصمیم گیری شد؟
راستش را بخواهید من همیشه از همکارانم در کادرفنی می خواستم ارنج پیشنهادی خود را بدهند. آقا مجید جهانپور و نادر فریاد شیران که حتی خوب به خاطر دارم آقا نادر یک برگه هم جلوی آقا ولی صالح نیا بدنساز تیم گذاشت که ظاهرا نباید در مسائل فنی خیلی دخالت می کرد. جالب آن که همگی احمدرضا عابدزاده را گلر فیکس گذاشته بودند اما من نیما نکیسا را فیکس کردم. همیشه هم مشورت پذیر بودم منتهای مراتب احساس کردم در آن مقطع نیما شرایط بهتری دارد و او را فیکس درون دروازه گذاشتم. حالا خیلی ها آن زمان و بعدتر چیزهایی گفتند و نوشتند که مایلی کهن پرسپولیسی است یا با استقلالی ها مشکل دارد و از این حرف ها که…
شاید این انتقادات به دلیل دعوت نکردن جواد زرین چه و مهدی پاشازاده به تیم ملی بوده باشد؟
شاید و اگر که درست نیست. گذشت زمان نشان داد 99 درصد از انتخاب های بنده و همکارانم درست بوده است ضمن آن که مجید جهانپور مربی استقلال رشت بود و من او را به تیم ملی آوردم. نادرفریادشیران مدیرعامل و دروازه بان استقلال تهران و همکار من در تیم ملی بود. اصلا می خواهم یک چیز دیگر بگویم که سیروس دین محمدی را از تبریز، داریوش یزدانی را از برق شیراز، علی موسوی را از پاس و فرهاد مجیدی را از بهمن دعوت کردم که همگی به استقلال رفتند. من اهل لج و لجبازی نبودم و فقط سعی می کردم حق را به حق دار بدهم.
البته باید اعتراف کنم تغییر نسل واقعی دو مرتبه در فوتبال ایران اتفاق افتاد که یکی دوره مرحوم پرویز دهداری بود و یکی هم زمان سرمربیگری شما در تیم ملی.
اما کسی به این موارد اشاره نمی کند و می گویند من بچه ها را اجبار می کردم نماز بخوانند که دروغ محض است. من دوست داشتم نظم و انضباط در تیم ملی حاکم باشد و بی نظمی یا حاشیه سازی را تحمل نمی کردم.
آیا رضا شاهرودی واقعا به شما گفته بود که من رضا مالدینی هستم؟
نه! من زمانی که سرمربی تیم ملی بودم به عنوان قائم مقام دفتر امورمشترک فدراسیون ها هم کار می کردم. صبح و بعد از ظهردر زمین شماره 2 آزادی تمرین داشتیم و بعد از تمرین صبح باید به دفتر امور مشترک می رفتم که چند برگه اعزام ورزشکاران به خارج از کشور را امضا کنم. به همین خاطر از ملی پوشان خواستم بعد از تمرین صبح جایی نروند و در سالن و مکانی که خدابیامرز محمدرضا یزدانی خرم برای والیبال درست کرده بود استراحت کنند، ناهار بخورند تا تمرین عصر آغاز شود. در اداره بودم که به من اطلاع دادند نعیم سعداوی و رضا شاهرودی از اردو خارج شده اند! خیلی ناراحت شدم و قرار بود تمرین ساعت 16 و 30 یا 17 آغاز شود، یک ساعت زودتر تمرین را شروع کردم. چرا؟
چرا؟!
چون می دانستم رضا شاهرودی و نعیم سعداوی می دانند چه ساعتی برمی گردم، زودتر می آمدند و… خلاصه درحال دویدن دور زمین بودیم که این دو بدو بدو آمدند لخت شدند که تمرین کنند به هر دو گفتم دیگر خط خوردید! هر دو هم رفتند و اصلا صحبتی نشد که “من رضا مالدینی هستم” یا حرف دیگری و…
پس چرا نعیم سعداوی بعد از عذرخواهی به تیم ملی برگشت اما رضا شاهرودی در اوج آمادگی خط خورد؟
من اجازه ندادم نعیم سعداوی هم معذرت خواهی کند. نعیم سعداوی با من تماس گرفت و همین که خواست بگوید ببخشید اجازه ندادم و گفتم مگر نگفته بودم در اردو بمانید و شب همه با هم به خانه می رویم؟ جواب داد که باید مادرم را به فرودگاه می بردم و کس دیگری نبود همراهش برود. باز خواست معذرت خواهی کند که نگذاشتم و گفتم آخرین بار باشد و فردا برگرد اردوی تیم ملی و برگشت.
و رضا شاهرودی؟
زنگ نزد و واسطه تراشید! مهدی عرب را شما می شناسید.
بله، دوست صمیمی علی آقا پروین را می گویید؟
دوست خود ما هم هست. انسان با محبتی است و از من خواست رضا را ببخشم و برگردانم. همین طور محمد پنجعلی که خواست رضا شاهرودی را برگردانم که گفتم خودش باید تماس بگیرد ونیازی به وساطت نیست. خودش هم زنگ نزد و من او را دعوت نکردم چون باید نظم و انضباط تیم حفظ می شد اما شاهرودی بنده خدا هرگز نگفت که من مالدینی هستم.
بهروز رهبری فرد هم به تازگی در مصاحبه ای مدعی شده شما به او گفته اید نباید شلوار جین بپوشد و به همین خاطر از تیم ملی خط خورده است؟
مگر بهروز رهبری فرد به تیم ملی هم دعوت شده بود؟
گفته قبل از جام ملت های 1996 آسیا؟!
یادم نمی آید دعوت کرده باشم اما من خودم قبل از انقلاب شلوار جین می پوشیدم. عکس آن هم موجود است که کنار خدابیامرز صفر ایرانپاک، مرحوم خلعتبری، حاج رحیمی پور و جمشید رشیدی با تی شرت آبی آستین کوتاه ایستاده ام. ریش هم داشتم و روی تی شرت من نوشته شده بود کالیفرنیا! پس چرا باید به خاطر پوشیدن شلوار جین یکی را خط بزنم؟! به همه احترام می گذاشتم اما زیر بار حرف زور و بی نظمی نمی رفتم.
(به شوخی) راستی هنوز هم ترانه های داریوش را گوش می کنید؟
بله، هنوز هم ترانه های قدیمی داریوش اقبالی را گوش می کنم البته ترانه های قدیمی اش را! یک سی دی دارم که اگر خواستید به شما هم بدهم.
ماجرای احمد نوراللهی و امیر قلعه نویی را که می دانید. اینکه قبل از بازی با هنگ کنگ در مقدماتی جام جهانی 2026 وقتی متوجه شد در لیست نیست ساکش را برداشت و اردوی تیم ملی را ترک کرد. شما اگر جای امیر قلعه نویی بودید چه می کردید؟
شک نکنید همین کار امیر قلعه نویی را می کردم. می دانید من با امیر قلعه نویی خوب نیستم اما در تیم ملی و هر تیمی، سرمربی تصمیم می گیرد چه کسی بازی کند و چه کسی روی نیمکت یا حتی سکو بنشیند. از طرفی نوراللهی تا جایی که می دانم عذرخواهی هم نکرد و بهترین تصمیم دعوت نکردن او بوده است.
وقتی قرعه تیم ملی اعلام و مشخص شد با بلژیک، مصر و نیوزلند همگروه هستیم خیلی ها گفتند قرعه عالی به ما خورده است. نظر شما هم همین است؟
نه! فوتبال خیلی سخت تر شده و اصلا قابل پیش بینی نیست. اگر کشتی، والیبال یا رشته های دیگر بود شاید می شد گفت تیم یا ورزشکار قوی تر می برد و ضعیف تر بازنده می شود اما در فوتبال ماجرا فرق می کند. همین چند وقت پیش بازی فولام و منچستر سیتی را می دیدم که شاگردان گواردیولا 5 بر یک جلو افتادند اما در پایان بازی 5 بر 4 شد. اگر این بازی دو دقیقه دیگر ادامه داشت فولام شاید حریف پرستاره را شکست می داد. بنابراین نمی توان از حالا گفت صعود می کنیم و ممکن است از همین گروه به ظاهر آسان هم بالا نرویم!
شما با گلرهای بزرگی کار کرده اید. از بین احمدرضا عابدزاده، نیما نکیسا و علیرضا بیرانوند کدامیک را انتخاب می کنید؟
من وارد این انتخابات و سووالات چالشی نمی شوم!
اما شما نیما نکیسا را در 20 سالگی به احمدرضا عابدزاده ترجیح دادید؟
آن در زمین چمن و بازی بود و نه رسانه ها! از این کارها زیاد کردم. بهزاد غلامپور را داشتیم اما اصغر کرم اللهی با قد و قواره کوتاه تر را می گذاشتم چون در آن مقطع در ساپیا بهتر تمرین می کرد یا محمد محمدی و محمدرضا اخباری جوان را اولین بار فیکس کردم و… از این کارها زیاد کردم.
سووالات ما به پایان رسید و اگر حرف ناگفته ای دارید در خدمتیم؟
به همکاران سلام برسانید.
بدون دیدگاه