پشت شعارهای پرزرقوبرق پایداری در فوتبال حرفهای، زنجیره تأمینی پنهان شده که ردپای واقعی زیستمحیطی این ورزش را رقم میزند.
به گزارش هفت ورزشی، فوتبال حرفهای عاشق صحبت کردن درباره پایداری است. باشگاهها راهبردهای پرزرقوبرق منتشر میکنند، از پیراهنهای بازی بازیافتی رونمایی میکنند، نصب پنلهای خورشیدی را اعلام میکنند و وعده کاهش انتشار کربن میدهند. اما پشت این بیانیههای مطبوعاتی، واقعیتی پیچیدهتر نهفته است: ردپای زیستمحیطی و اخلاقی فوتبال بسیار فراتر از روز مسابقه امتداد دارد.
زنجیره تأمین شبکه عظیم تولید، لجستیک و نیروی کار که همهچیز را از پیراهن و کفش تا همبرگر و صندلیهای ورزشگاه میسازد، یکی از کمبررسیشدهترین میدانهای نبرد این ورزش است. و با وجود همه شعارها، فوتبال تازه در آغاز مواجهه با ابعاد واقعی این چالش قرار دارد.
لوگوی سیال
مرئیترین بخش این سیستم، پیراهن فوتبال است. آدیداس، نایکی و پوما همگی مجموعههایی از پلیاستر بازیافتی معرفی کردهاند؛ با بازاریابیای که بر بطریهایی تمرکز دارد که در غیر این صورت راهی زبالهدان میشدند. این فناوری واقعی است و پیشرفتها قابلتوجهاند: برای مثال، آدیداس گزارش داده که اکنون بخش عمده پیراهنهای فوتبالش از مواد بازیافتی تولید میشوند. اما پژوهشگران بارها هشدار دادهاند که پلیاستر بازیافتی هنگام شستوشو همچنان ریزپلاستیک آزاد میکند و به آلودگی آب میافزاید. «بازیافتی» بودن معادل «کماثر» بودن نیست و قطعاً به معنای «چرخهای» بودن هم نیست.
ببینید تیم شما در جدول پلِجبال چه رتبهای دارد!
پرسشهای دیگری هم هست که باشگاهها بهندرت به آنها میپردازند: پلیاستر بازیافتی از کجا تأمین میشود؟ چه ترکیب انرژیای نیروگاههای کارخانههای تولیدی را تغذیه میکند؟ مواد پیش از رسیدن به فروشگاه ورزشگاه چه مسافتی را طی میکنند؟
افشاگریهای عمومی درباره زنجیره تأمین شرکتهای بزرگ پوشاک ورزشی نشان میدهد که مراکز تولید در کشورهایی چون ویتنام، کامبوج، چین و اندونزی قرار دارند. این مناطق شرایط متنوعی از نظر حقوق کار و مقررات زیستمحیطی دارند. بنابراین ممکن است پیراهنها از نظر ترکیب مواد پایدار باشند، اما همچنان در سیستمهایی با کربن بالا ریشه داشته باشند.
تغذیه روز مسابقه یکی دیگر از عوامل اغلب نادیدهگرفتهشده است. فوتبال هر فصل میلیونها نفر را تغذیه میکند و بسیاری از باشگاهها به تأمینکنندگان صنعتی متکیاند که کالاها را از مسافتهای طولانی به ورزشگاه میرسانند. ردپای کربن تولید غذا بهویژه گوشت قابلتوجه است.
برخی باشگاهها کوشیدهاند به این موضوع بپردازند. تاتنهام هاتسپر گزینههای کمکربن را با همکاری مؤسسه کاربنتراست معرفی کرد. فارست گرین روورز سالها پیش بهطور کامل وگن شد. اما در سراسر لیگهای بزرگ اروپا، بخش عمده پذیرایی ورزشگاهها همچنان به زنجیرههای تأمین پُراثر متکی است.
هزینه زیستمحیطی نگهداری چمن فوتبال نیز پیچیدهتر از تصور عمومی است. چمن به آب، کود و تجهیزات نورپردازی تخصصی نیاز دارد تا در زمستان رشد کند. باشگاههایی مانند منچسترسیتی و رئال مادرید سیستمهای بازیافت آب و فناوری چمن هیبریدی را برای کاهش مصرف منابع معرفی کردهاند.
با این حال، حتی چمنهای هیبریدی از الیاف پلاستیکی استفاده میکنند و بسیاری از متولیان زمین هنوز به کودهای شیمیایی متکیاند که بنا به گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد به انتشار گازهای گلخانهای کمک میکنند. نوآوریها وجود دارند مانند کودهای آلی، ماشینهای چمنزنی برقی و آبیاری هوشمند — اما میزان پذیرش آنها بسیار متفاوت است.
آیا میدانستید فقط در بریتانیا سالانه ۱۰۰ هزار تُن پوشاک ورزشی راهی زبالهدانها میشود؟
سپس نوبت به ساخت و نوسازی ورزشگاهها میرسد، یکی از بزرگترین نقاط کور زیستمحیطی فوتبال. کربن نهفته در بتن و فولاد بسیار بالاست. مطالعات دانشگاهی متعدد، ساختوساز را بهعنوان یکی از منابع اصلی انتشار در زیرساختهای ورزشی جهان شناسایی کردهاند. پروژههایی مانند ورزشگاه تاتنهام و طرح براملی-مور داک اورتون بر بهرهوری انرژی و پایداری بلندمدت تأکید کردهاند، اما خودِ مصالح ساختمانی هزینههای اقلیمی عظیمی دارند.
طراحی ورزشگاه با سازههای چوبی که در پروژههای کوچکتر اسکاندیناوی استفاده شده گزینهای کمکربنتر ارائه میدهد، اما تعمیم این رویکرد به ورزشگاههای ۶۰ هزار نفری اصلاً ساده نیست.
نظارت بر زنجیره تأمین فوتبال در سالهای اخیر بهبود یافته است؛ تا حدی بهدلیل فشار هواداران و سازمانهای مردمنهاد. کارزار پوشاک پاک و سازمان دیدهبان حقوق بشر مدتهاست برای شفافیت در تولید جهانی پوشاک ورزشی تلاش میکنند. برخی باشگاهها اکنون گزارشهای پایداری منتشر میکنند که شامل اطلاعات زنجیره تأمین است، هرچند جزئیات آنها متفاوت است. یوفا در سال ۲۰۲۲ معیارهای زیستمحیطی را وارد نظام صدور مجوز باشگاهها کرد، اما این الزامات بیشتر بر حاکمیت تمرکز دارند تا ممیزیهای دقیق زنجیره تأمین.
یکی از بزرگترین چالشها این است که باشگاهها اغلب بخش عمده ردپای پایداری خود را به شرکا برونسپاری میکنند. باشگاهی میتواند ادعا کند از پیراهنهای پایدار استفاده میکند، اما مسئولیت زیستمحیطی عمدتاً بر عهده نایکی یا آدیداس است.
بهطور مشابه، پذیرایی به پیمانکاران واگذار میشود، ساخت ورزشگاه به شرکتهای بیرونی و فروش کالا به عمدهفروشان. باشگاهها میتوانند بر شرکای خود اثر بگذارند، اما آنها را کنترل نمیکنند. بدون مقررات سختگیرانهتر یا استانداردهای سراسری صنعت، پیشرفت به میزان فشار هر باشگاه بر تأمینکنندگانش بستگی دارد.
با این حال، نشانههای امیدوارکنندهای وجود دارد. چندین باشگاه لیگ برتر انگلیس اکنون در پی دریافت گواهی ISO 14001 هستند. استاندارد بینالمللی مدیریت محیطزیست. بوندسلیگای آلمان معیارهای پایداری اجباری را برای همه باشگاهها معرفی کرده و به نخستین لیگ بزرگ تبدیل شده که حاکمیت زیستمحیطی را در قوانین مجوزدهی میگنجاند. این گامها مستقیماً زنجیره تأمین را پاکسازی نمیکنند، اما باشگاهها را وادار میکنند رویکردی سیستمی داشته باشند و به اقدامات نمادین بسنده نکنند.
مرز بعدی مستلزم آن است که فوتبال از نمایش پایداری عبور کند و با واقعیت مادی چگونگی ساختهشدن این ورزش روبهرو شود. یعنی افشای دادههای زنجیره تأمین، انتخاب شرکا بر اساس عملکرد زیستمحیطی، ادغام تفکر اقتصاد چرخشی در طراحی پیراهنها و پذیرش اهداف مبتنی بر علم بهجای شعارهای بازاریابی. یعنی درک این نکته که امتیاز پایداری یک باشگاه با رنگ سطلهای بازیافت روز مسابقه تعیین نمیشود، بلکه با ردپای کربنی کل اکوسیستم عملیاتی آن سنجیده میشود.
فوتبال هرگز کمبود چشماندازهای بزرگ و جاهطلبیهای فراگیر نداشته است. اکنون چالش این است که همان تخیل را به بخشهایی از ورزش بهکار بگیرد که کمتر هواداری آنها را میبیند. زنجیره تأمین شاید پرزرقوبرق نباشد، اما آینده زیستمحیطی فوتبال دقیقاً همانجا برده یا باخته خواهد شد.
بدون دیدگاه